- ظاهر شدن
- پدیدار شدن
معنی ظاهر شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ظاهر شدن
- آشکار گشتن، نمایان شدن
کنایه از تحقق یافتن
- ظاهر شدن
- آشکار شدن نمایان گشتن، سهیستن پیدا گشتن وغستن هوختن هوخیدن در جمع آفتابی شدن ظاهر گردیدن بنگرید به ظاهر شدن
- ظاهر شدن
- Surface, Appear
- ظاهر شدن
- появляться
- ظاهر شدن
- erscheinen, auftauchen
- ظاهر شدن
- з'являтися
- ظاهر شدن
- pojawić się, pojawiać się
- ظاهر شدن
- aparecer, surgir
- ظاهر شدن
- apparire
- ظاهر شدن
- aparecer, surgir
- ظاهر شدن
- apparaître, surgir
- ظاهر شدن
- verschijnen, opduiken
- ظاهر شدن
- प्रकट होना , सतह पर आना
- ظاهر شدن
- להופיע , להופיע
- ظاهر شدن
- görünmek, yüzeyde çıkmak
- ظاهر شدن
- kuonekana
- ظاهر شدن
- ปรากฏ , ปรากฏขึ้น
- ظاهر شدن
- ظاہر ہونا
- ظاهر شدن
- উপস্থিত হওয়া , উদিত হওয়া
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قهقراء، عقب عقب رفتن
آب سیاه آوردن عضوی از بدن
پدید آمدن ظاهر شدن، موجود شدن تولید گشتن
بگردش انداختن (مدرسه را دایر کرد)، آباد کردن معمور کردن
آباد و معمور گشتن
سر زدن، فرسته شدن سر زدن صدور یافتن ناشی شدن، فرستاده شدن (جنس)
آماده شدن، حضور یافتن
آشکار کردن، نمایان ساختن
آشکار گشتن، نمایان شدن
کنایه از تحقق یافتن، ظاهر شدن
کنایه از تحقق یافتن، ظاهر شدن
ظاهر شدن